• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Tuesday - 26 August - 2025
0

آخرین نفس صنایع/ مرگ تدریجی کسب و کارها در خاموشی

  • کد خبر : 5661
  • ۰۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۵
آخرین نفس صنایع/ مرگ تدریجی کسب و کارها در خاموشی
سه نفر از نمایندگان صنعت، اصناف و بازار نسبت به وضعیت عمومی صنعت بیمار کشور ابراز نگرانی کرده‌اند؛ آنها می‌گویند: «نفس‌های صنعت و اقتصاد ایران به شماره افتاده است.»

سمیه سایش _ خبرنگار
اخبار صنفی، صنعت ایران سال‌هاست که بیمار است. این بیمار نفس‌های آخرش را می‌کشد؛ بیماری مزمنی که پزشکانش او را جواب کرده‌اند و صاحبانش، درمانده از اینکه دیگر چه نسخه‌ای برای بهبود آن بپیچند.
قطع‌ بی‌برنامه برق و آب، رکود، تورم، تحریم و تازه‌تر از همه، تعطیلی‌های ناگهانی، این بیمار رنجور را در وضعیت اورژانسی قرار داده است. کارخانه‌داران، اصناف و بازاریان همه یک صدا می‌گویند: اقتصاد ایران نفس‌های آخرش را می‌کشد. اما چرا کسی صدای این بیمار بدحال را نمی‌شنود؟
در این میان سه نفر از نمایندگان صنعت، اصناف و بازار نسبت به وضعیت عمومی صنعت بیمار کشور ابراز نگرانی کرده‌اند؛ هرکدام با تجربه‌ای متفاوت اما با یک درد مشترک می‌گویند: «نفس‌های صنعت و اقتصاد ایران به شماره افتاده است.»

صنعت ایران در طوفان تحریم و نوسان: از نفس‌نفس زدن تا کما
برای اینکه بدانیم تصویر واقعی این بیماری که صنعت به آن مبتلا شده چیست، پای صحبت فرشید شکرخدائی، رئیس کمیسیون سرمایه‌گذاری و تامین مالی اتاق ایران نشستیم. او، با نگاه کلان، روایتی جامع از صنعت ایران در یک سال گذشته ارایه می‌دهد؛ سالی پر از تناقض، فشار و تغییرات ناگهانی.

رئیس کمیسیون سرمایه‌گذاری و تامین مالی اتاق ایران، صنعت کشور را در میانه طوفانی توصیف می‌کند که از همه سو فشار می‌آورد: صنعت ایران در سال‌های اخیر با مجموعه‌ای از تحولات پیچیده و متناقض روبه‌ رو بوده؛ از تحریم‌ها و نوسانات ارزی گرفته تا مشکلات انرژی و تغییرات تقاضا. حالا هم جنگ ۱۲ روزه همه این زخم‌ها را عمیق‌تر کرده است.

شکرخدائی توضیح می‌دهد: نخستین مساله، تغییرات شدید در زنجیره تامین مواد اولیه بود. از حمل‌ونقل بین‌المللی تا محدودیت واردات قطعات استراتژیک، همه‌چیز قفل شد. طبیعی بود که صنایع وابسته مثل خودرو و لوازم خانگی بیشترین آسیب را ببینند، در حالی که صنایع پایه مثل فولاد یا پتروشیمی، که منابع داخلی داشتند، کمتر آسیب دیدند.

او به وضوح می‌گوید صنعت ایران، در سالی که گذشت، دیگر نمی‌توانست فقط با مدیریت داخلی مشکلاتش را حل کند؛ چرا که گره‌ها بیرون از مرزها زده شده بود.

به گفته شکرخدائی: عامل دوم فشارهای اقتصاد کلان بود. نوسانات ارز، تورم بالا و محدودیت‌های انرژی همه‌چیز را گران‌تر و سخت‌تر کردند. بعضی بنگاه‌ها مجبور شدند تولیدشان را کم کنند یا الگوی تولید را تغییر دهند. البته شرکت‌هایی که تنوع محصول داشتند یا بازار صادراتی در اختیارشان بود، بهتر دوام آوردند.

این تصویر، در واقع نشان می‌دهد اقتصاد ایران در برابر هر بحران، یکسان واکنش نشان نمی‌دهد؛ برخی صنایع به دلیل ماهیت ضروری‌شان (مثل غذا و دارو) پایدار ماندند، اما صنایعی مثل سیمان یا فولاد، در بعضی ماه‌ها دچار افت شدید ظرفیت شدند.

او ادامه می‌دهد: کاهش قدرت خرید مردم، تقاضا برای کالاهای بادوام مثل لوازم خانگی یا خودرو را به شدت کم کرد. اما تقاضا برای مواد غذایی یا اقلام ضروری حتی بالا هم رفت. این باعث شد تصویری ناهمگون از بازار به وجود بیاید. به بیان ساده‌تر، مردم دیگر توان خرید کالاهای بزرگ را ندارند، اما چرخ زندگی با کالاهای ضروری می‌چرخد.

بحران نیروی کار و مهاجران افغان
شکرخدائی یکی از مسایل پنهان اما جدی صنعت را هم یادآور می‌شود: خروج کارگران مهاجر افغان در برخی صنایع خلا بزرگی به وجود آورد. این نیروها بخش زیادی از کارهای سخت و تخصصی را به عهده داشتند. نبودشان به معنای کاهش سرعت و کیفیت تولید بود.

او البته می‌گوید برخی صنایع با آموزش داخلی یا مشوق‌های مالی سعی کردند این خلا را پر کنند، اما وابستگی به این نیروی کار همچنان یک نقطه ضعف باقی مانده است.

خبرهای تعدیل کارگران در رسانه‌ها زیاد شد. شکرخدائی این روند را اجتناب‌ناپذیر می‌داند: وقتی هزینه‌ها بالا می‌رود و درآمد پایین می‌آید، طبیعی است که اولین قربانی نیروی انسانی باشد. اما در صنایع تخصصی، کارفرماها به راحتی نیروهای ماهر را از دست ندادند. خروج یک نیروی کلیدی یعنی از دست رفتن تجربه و دانش سازمان.

موجودی‌های انبار؛ پر از کالاهای فروش‌نرفته
کاهش تقاضا از یک سو و نگرانی از توقف تولید از سوی دیگر، معمای موجودی را شکل داد: برخی شرکت‌ها موجودی را بالا بردند تا خط تولیدشان نخوابد، اما بعضی دیگر با انبارهای پر از کالاهای فروش ‌نرفته مواجه شدند. این موضوع مدیریت موجودی را به یک بحران جدی بدل کرد.

در پاسخ به پرسش اصلی که آیا صنعت ایران در حال «نفس ‌نفس زدن» است، او می‌گوید: بله، اما نه همه صنایع به یک اندازه. برخی هنوز سرپا هستند، برخی دیگر عملا به کما رفته‌اند. آنچه مسلم است، صنعت ایران بیش از هر زمان به اصلاحات بنیادی نیاز دارد.

بازار بی‌رمق؛ وقتی مشتری نیست
تصویر بازار امروز ایران بیش از هر چیز، خلوت و بی‌رمق است. حجره‌داران و مغازه‌داران با نگاه‌های خسته، ساعت‌ها پشت دخل می‌نشینند و شاید تا غروب حتی یک مشتری جدی وارد مغازه‌شان نشود.

در دل همین روزهای تلخ محمدرضا فرجی تهرانی، نایب‌رئیس اتاق اصناف تهران، صدای اصناف را بازتاب می‌دهد. او می‌گوید: خاموشی فقط به معنای تاریکی نیست؛ قطعی برق یعنی توقف همه‌چیز. یعنی از کار افتادن تلفن‌ها، سیستم‌های حسابداری، تهویه‌ها، تجهیزات فروش. وقتی همه اینها می‌خوابد، دیگر چیزی به اسم مدیریت کسب‌وکار باقی نمی‌ماند.

حرف‌هایش شبیه روایت کسی است که هر روز با چشم خودش مرگ تدریجی بازار را می‌بیند. او از فروشگاه‌هایی می‌گوید که مشتریانشان به واسطه خاموشی‌ها یکی ‌یکی ریزش می‌کنند؛ فروشگاه‌های آنلاین از دسترس خارج می‌شوند، مغازه‌های حضوری هم به جز در چند صنف خاص مثل پوشاک یا مبلمان، عملا کرکره‌ها را پایین کشیده‌اند.

خاموشی اما فقط یکی از بحران‌هاست. فرجی تهرانی توضیح می‌دهد که اصناف همزمان گرفتار سه گرفتاری دیگرند: نبود مواد اولیه، تعطیلات اجباری واحدهای تولیدی و اختلال در زیرساخت‌های مالی و بانکی. به قول او «وقتی برق قطع می‌شود، نه می‌توان قیمت‌ها را رصد کرد، نه چک‌های بانکی را بررسی کرد، نه مالیات را پرداخت. سیستم بانکی در همان لحظه از دسترس خارج می‌شود و همه برنامه‌ریزی‌ها بی‌معنا می‌ماند.»

گرمای طاقت‌فرسا هم مزید بر علت شده است. کارگران در کارگاه‌های بی‌تهویه توان ادامه کار ندارند، مشتریان هم میلی به حضور در بازار ندارند. به گفته او، در چنین شرایطی انتظار سودآوری یا حتی تداوم فعالیت، بیشتر شبیه شوخی است.

با این حال، روایت او فقط تصویر تاریکی نیست. فرجی تهرانی یادآوری می‌کند که اصناف، همین کسب‌وکارهای محلی و سنتی، بارها در سخت‌ترین شرایط کشور نقش ستون ایستادگی مردم را ایفا کرده‌اند؛ چه در روزهای جنگ تحمیلی و چه در روزهای کرونا. او به آمار رئیس مجلس اشاره می‌کند که گفته بود بیش از سی میلیون نفر به طور مستقیم در اصناف شاغل‌اند. بعد می‌گوید: این ادعا نیست، واقعیت است. اصناف همیشه پشت مردم و کشور ایستاده‌اند. حالا انتظار دارند دولت هم پشت آنها بایستد.

فرجی تهرانی از راهکارهایی می‌گوید که اصناف خود آماده‌اند به میدان بیاورند: استفاده از انرژی خورشیدی، ژنراتورها یا فناوری‌های تازه برای تامین انرژی. اما تاکید می‌کند: این همکاری یک‌ طرفه نمی‌تواند باشد. ما آماده‌ایم به دولت کمک کنیم، اما دولت هم باید در کنار ما باشد. وعده کافی نیست، حمایت واقعی می‌خواهیم.

اما در دل همین بازار خاموش، صنعتی هست که وضعیتش بیش از بقیه محل بحث بوده: لوازم خانگی

تولید پررونق، بازار بی‌رمق: تناقض نفس‌گیر لوازم خانگی
در امتداد همین روزهایی که نفس صنعت ایران به شماره افتاده و کارخانه‌ها در خاموشی و رکود دست‌وپا می‌زنند، حال‌ و هوای صنعت لوازم خانگی بیش از همیشه به «نفس‌های آخر» شباهت دارد. بازاری پر از تناقض پیش روی ماست؛ از یک طرف کارخانه‌هایی که با اطمینان از افزایش تولید سخن می‌گویند و از سوی دیگر فروشندگانی که در دل همین تاریکی، از رکود و بی‌رونقی ناله می‌کنند.

بعد از جنگ ۱۲ روزه و حمله رژیم صهیونیستی به ایران، سایه نگرانی تازه‌ای بر سر صنایع کشور افتاد. واحدهایی که پیش‌تر هم زیر بار تحریم، نوسان ارزی و مشکلات زیرساختی کمر خم کرده بودند، حالا باید در دل ناامنی هم تاب بیاورند. اما صنعت لوازم خانگی، به عنوان یکی از پرمصرف‌ترین و پرتقاضاترین صنایع ایران، این روزها چه وضعیتی دارد؟

برای یافتن پاسخ، سراغ محمد طحان‌پور، رئیس پیشین اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی رفتیم. گفت‌وگویی که گاه تلخ و هشداردهنده است، اما میان کلماتش روزنه‌های امید هم دیده می‌شود.

طحان‌پور در ابتدا به موضوع تعدیل نیروها پرداخت؛ مسئله‌ای که بسیاری تصور می‌کنند با خروج کارگران افغانستانی از کشور، صنایع مختلف را زمین‌گیر کرده است. اما او چنین باوری ندارد و می‌گوید: کارخانجات لوازم خانگی اساسا وابستگی چندانی به نیروی کار افغانستانی نداشتند. این نیروها بیشتر در پروژه‌های ساختمانی و کارهای سخت حضور داشتند. بنابراین با رفتنشان، کارخانه‌ها لطمه جدی نخوردند. در واقع خروج این نیروها تاثیری در روند تولید ما نگذاشت.

اما ماجرای اصلی، وضعیت تولید است. طحان‌پور با مرور سال ۱۴۰۳، شرایط را برای کارخانه‌هایی که دانش، امکانات و تکنولوژی دارند، مثبت ارزیابی می‌کند. او معتقد است: این واحدها نه‌ تنها توانستند تولید را بالا نگه دارند، بلکه بعضا افزایش تولید هم داشتند. اگر برخی بنگاه‌ها از شرایطشان گلایه دارند، باید دلایل دیگری را بررسی کرد. همه صنایع با مشکلاتی مثل قطع برق و مسائل ارزی دست ‌و پنجه نرم می‌کنند، اما در مجموع می‌توان گفت میوه تولید در این سال‌ها شیرین بوده است.

البته او می‌پذیرد که جنگ ۱۲ روزه، تاثیر خود را گذاشته است. ناامنی‌ها و نگرانی از آسیب به کارخانه‌ها، فضای ملتهبی را بر تولید حاکم کرد. به گفته او: پیش از این جنگ، اوضاع تولیدکنندگان خوب بود. اما طبیعی است که در این مدت، مثل بسیاری از حوزه‌های دیگر، صنعت لوازم خانگی هم به مشکل خورد. نگرانی از اینکه مبادا به زیرساخت‌ها و واحدهای تولیدی آسیبی برسد، شرایط را سخت کرده بود.

طحان‌پور سپس به بخش مهمی از ماجرا، یعنی تقاضا و بازار فروش، اشاره می‌کند. او نگاهی متفاوت به موضوع رکود دارد: خیلی‌ها وقتی می‌بینند مغازه‌دارها فروش ندارند، می‌گویند رکود است. اما من این‌طور نمی‌بینم. فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ مثل شهر لوازم خانگی، سرای ایرانی و ایوان، امروز بخش عمده بازار را گرفته‌اند. این فروشگاه‌ها کالا را با شرایط ویژه مثل فروش ۲۴ تا ۴۸ ماهه عرضه می‌کنند؛ شرایطی که مغازه‌های کوچک توان رقابت با آن را ندارند. همین باعث شده تولیدکنندگان کالاهایشان را مستقیم به این فروشگاه‌ها بدهند و حتی افزایش تولید ۱۰ تا ۳۰ درصدی را تجربه کنند.

به باور او، اگر این فروشگاه‌های بزرگ نبودند، تولیدکنندگان دچار مشکلات جدی می‌شدند. کارخانه‌ها نیز برای ادامه حیات، امتیازات ویژه‌ای به این فروشگاه‌ها داده‌اند؛ از تحویل طولانی‌ مدت گرفته تا تامین کالا برای عرضه شبانه.

با این حال، گرانی کالاها و کاهش توان خرید مردم را نمی‌توان نادیده گرفت. طحان‌پور تاکید می‌کند: بخش زیادی از مردم دنبال خرید قسطی هستند چون توان نقدی ندارند. برخی هم به سمت کالای خارجی می‌روند؛ کالاهایی که عمدتا قاچاق وارد می‌شوند و به‌خاطر شرایط مالی، بخشی از بازار را به دست گرفته‌اند.

او در پایان جمع‌بندی می‌کند: صنعت لوازم خانگی ایران با وجود همه چالش‌ها، توانسته سرپا بماند. تولید کم نشده، حتی در مواردی افزایش هم یافته است. اما نفس‌های این صنعت به شدت به سیاست‌های حمایتی، مدیریت بازار و توان خرید مردم وابسته است؛ و اگر این نفس‌گیرها ادامه پیدا کند، معلوم نیست این «آخرین نفس» تا کی دوام بیاورد.
صنعتی که زنده است، اما به سختی نفس می‌کشد
صنعت ایران زنده است، اما روی لبه تیغ راه می‌رود؛ بیمار بدحالی که هر نفسش را با درد می‌کشد و هیچ کسی به فریادش گوش نمی‌دهد. خاموشی، رکود، تورم، تحریم و ناامنی، نفس‌هایش را به شماره انداخته‌اند و اگر سیاست‌گذاران همین امروز نسخه‌ای جدی برایش نپیچند، فردا دیر خواهد بود.

صنایع حیاتی هنوز سرپا هستند، اما لوازم خانگی، بازار و اصناف روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شوند؛ همان قلبی که باید تپنده باشد، حالا نزدیک ایست قلبی است. ایران می‌تواند شاهد «آخرین نفس» صنعتی‌اش باشد، یا با تصمیم‌های جسورانه و حمایتی، دوباره شاهد تپش و حیات آن باشد؛ اما زمان دیگر صبر نمی‌کند و بیمار، دیگر هیچ وقت نفسش را قرض نمی‌دهد.

لینک کوتاه : https://akhbaresenfi.ir/?p=5661

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.